پوریاپوریا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

برای پسرم پوریا

مدرسه پوریا جون

سلام......... آخ که مردم تا بتونم یه مدرسه خوب برای تو پیدا کنم پسرم بالاخره بعد از یه عالمه تلاش و تحقیق توسط مامان وبابا تورو در مدرسه ارشاد ثبت نام کردم امیدوارم اشتباه نکرده باشم و واقعا مدرسه خوبی باشه ....... به سلامتی پسرم بزرگ شده و امسال میره پیش دبستانی چقدر زود گذشت پسرم داری مرد میشی و دیگه کم کم از ما جدا میشی با اینکه همیشه میگی مامان من هیچوقت تورو تنها نمیزارم و تورو باهیچکس عوض نمیکنم. مادر فدات بشه عزیز دلم دوستت دارم همیشه.... ...
26 خرداد 1393

نوروز93

عید امسال رفتیم تهران خونه عزیز امسال برعکس هر سال که میرفتیم شیراز آمدیم تهران..... تو هم حسابی با علیرضا پسر عمه ات شیطنت کردی ووقتی آیدا رو دیدی گیر دادی که میخوام نینیمون دختر باشه ....اخر تعطیلات هم به شیراز برگشتیم. وقتی مشخص شد که نی نی ما هم دختر خیلی خوشحال شدی گفتم پوریا نینیمون دختر هیجان زده پریدی و گفتی از کجا فهمیدی؟ پس چرا نیاوردیش گفتم صبر کن مامان باید یه کم بزرگتر بشه عزیزم اینم موقع سال تحویل خونه عزیز   ...
27 فروردين 1393

تولد 5سالگی آقا پوریا

پسر گلم اینم از تولد 5 سالگی شما این سالها مثل برق میگذره و تو ماشالله بزرگ میشی و ما پیر میشیم پسر گلم ایشالله صد و بیست ساله بشی و عاقبت به خیر عزیز مادر.... تولد تولد تولدت مبارک کیکت رو هم خودت سفارش دادی باب اسفنجی ...
27 فروردين 1393

آقا پوریا خواهر یا برادر دار میشود

سلام پسر گلم خدا خواست و شما داری صاحب یه خواهر یا یه برادر خوشکل و نازنازی میشی..... خیلی خوشحال شدی مامان و بابا هم خوشحال شدن که تو دیگه تنها نیستی.... همش میپرسی مامان پس کی نینیمون میاد من باهاش بازی کنم..... چند روز پیش که داشتم قربون صدقت میرفتم میگفتم عزیزدلم پوریا نفس دلم پوریا قلب دلم پوریا تو گفتی مامان برای نی نی هم بگو ناراحت نشه منم گفتم چشم مادر به فدای قلب مهربونت عزیزم اینم عکست وقتی با بابا رفتیم بالای بام برف بازی در شیراز ...
27 فروردين 1393

زیارت شاهچراغ

سلام پوریای مامان پارسال تابستان با هم با قطار به شیراز رفتیم و به زیارت شاهچراغ رفتیم این عکس مربوط به پارساله که با عرض شرمندگی الان برات میزارم پسرم زیارت قبول... ...
5 آبان 1392

سفر

عید قربان امسال به یاسوج رفتیم پسرم اینقدر ذوق و شوق داشتی که نگو حالا بماند موقع برگشتن چقدر گریه کردی که یا همین جا بمانیم یا عرفان هم با ما بیاید. پسرم این هم عکسهای تو در آبشار یاسوج مامان هم خیلی وقت بود به آبشار نرفته بود خلاصه با اینکه فکر میکردیم سرد باشد نبود خیلی هم خوش گذشت. ...
5 آبان 1392

پوریا پسر تهرانی یا شیرازی؟

سلام پسر گلم بالاخره فرصت شد بیام و چند سطری برات بنویسم. امروز اول مهر امسال نذاشتمت مهد فعلا چون ماشالله همه کتابهای پیش دبستانی رو پارسال خوندی و حفظی فرصت بشه خودم تو خونه باپسرم کار میکنم.هفته پیش رفتیم یاسوج خونه خاله خیلی بهت خوش گذشت مخصوصا تو باغ سیب که حسابی شیطنت کردی و بازی کردی یادم رفته بود دوربین ببرم تا چند تاعکس ازت بگیرم اینروزا هرکی ازت میپرسه پوریا بچه کجایی؟اوایل میگفتی تهران ولی جدیدا میگی شیراز خداروشکر اینجا رو خیلی دوست داری وقتی ازت میپرسم اینجا بهتره یا تهران میگی:شیراز همش میگی مامان خونه جدیدمون خیلی قشنگه خیلی دوست دارم. خداروشکر پسرم ...
2 مهر 1392